مدیریت ریسکهای ناشناخته
ریسکهای ناشناخته بحران پروژهها
نوسان قیمت مواد یا کمبود مهارتهای بالقوه در پروژه، جزء ریسکهای شناخته شده پروژه میباشند. این نوع ریسکها را میتوانید کاهش دهید و یا آنها را کنترل کنید. در مقابل ریسکهای ناشناخته مشکلات بیشتر و بزرگتری را برای ما ایجاد میکنند. ریسکهای ناشناخته میتواند آگاهی از یک محدودیت زیر ساختی مانند امکانات سختافزاری در پروژههای IT یا کشف زیرخاکی در پروژههای ساخت باشد. در هر صورت می تواند دلیل شروع تاخیرات و افزایش هزینهها در پروژه باشد. اگر توجه ویژه به این ریسکها نشود، ما بعنوان مدیر پروژه باید برای پاسخدهی به این شرایط تقلای زیادی کنیم یا اینکه شکست پروژه را بپزیریم.
با توجه به گزارش منتشر شدهی سال ۲۰۱۵ موسسه PMI، در ۳۰ درصد پروژهها شناخت و تعریف ضعیف ریسکها و فرصتها دلیل اصلی شکست پروژه بوده است. همچنین ۸۳ درصد سازمانهای با عملکرد بالا ( سازمانهای که حداقل ۸۰ درصد پروژهها را در زمان و بودجه تعیین شده به اهداف رساندهاند)، از سیستم مدیریت ریسک استفاده می کنند.
استفاده از برنامهریزی احتمالی، در ثبت و مدیریت ریسکها میتواند برای ما بسیار موثر باشد. به طوری که تیم پروژه انتظار غیرقابل پیشبینی ها را دارند. به عبارت دیگر آمادگی جهت مقابله با آنها را دارند. خیلی مهم و سخت است با چیزی که ناشناخته است ارتباط برقرار کنیم. باید فرهنگ انتظار برای ناشناختههای غیرقابل پیشبینی را در سازمانمان را پیاده کنیم.
قلمرو ناشناخته ریسک
همهی ریسکهای بالقوه با استفاده از درساموختههای ما قابل شناسایی نیستند. برای شناسایی ریسکهای ناشناخته، ما (مدیران پروژه) باید خارج از محدوده پروژه فکر کنیم. برای ریشهکن کردن مشکلات، مصاحبه با مشتریان یا استفاده از نمودار علت-اثر میتواند موثر باشد.
در یک شرکت پیمانکاری راه، درگیر پروژهای بودیم. این شرکت در نقاط مختلف کشور پروژه داشت. قبل از آغاز پروژه برخی از ریسکهای پروژه و پاسخ آنها بررسی شد. پس از یک هفته کار در این شهر، یک گروه از افراد در این شهر جلوی کار را گرفتند. پروژه متوقف شد. کلیه نیروها و ماشینآلات ما با توجه به اینکه پروژهی دیگری در نزدیکی نبود بیکار شدند. حال ما از یکی از شهروندان علت را جویا شدیم. با توجه به توضیحات او فهمیدیم که این ریسک از قبل آغاز پروژ وجود داشت. چون ما در بررسی ریسک، موضوع را فقط از دید خودمان و در محدوده پروژه دیده بودیم، این مورد اصلا دیده نشده بود. پس بهتر است قبل آغاز پروژه تیمی با استفاده از نظر مردم و مشتریان که کارفرما نیستند، به بررسی و شناسایی ریسکها بپردازند.
هر پروژه یک مسیر جدید
یکی از مهارتها و صفاتی که باید بعنوان مدیر پروژه باید داشته باشید چیست؟ شما همیشه باید در تردید باشید. در این صورت آگاهی شما در مورد ریسکها بسیار افزایش مییابد. فرض کنید در مسیر همیشگی خود به سمت محل کار خود رانندگی می کنید، فقط حواستان به ریسکهایی است که از قبل در ذهنتان نقش بسته است. این یعنی با فرض اولیه پیش میروید. حال فرض کنیم شب میخواهیم به خانهی جدید یکی از دوستانمان برویم. مسیری منتهی به آنجا را قبلا نرفتهایم. پس فرض اولیه از مسیر، در ذهنمان نیست. همچنین چون شب است ناشناختگی بیشتر است. در طول مسیر آمادگی را برای ریسکهای احتمالی داریم. این رویکردی است که پیشنهاد میکنم همیشه در نظر داشته باشید. چون هر پروژهای یک مسیر جدید است.
تیم خوشبین خوب یا بد!
یکی از بزرگترین ریسکهای شما چیست؟ شاید دور از ذهن باشد اما یک تیم خیلی خوشبین یکی از بزرگترین ریسکهای پروژه است. حال راه حل چیست؟
سوال کردن پیگیر از اعضای تیم پروژه جهت اطمینان از اینکه نسبت به محدوده و اهداف پروژه آگاهی دارند. آنها باید بدانند اگر فرضیاتی برای پیشروی پروژه در نظر می گیریم، باید یک برنامه جایگزین برای زمانی که ریسک اتفاق میافتد و فرض را باطل میکند داشته باشیم. این کار جهت درگیری آنها و کم کردن خوشبینی بیش از حدشان توصیه میشود. این مورد خیلی مهم است که فرضیات فقط فرضیه هستند و میتوانند صحیح نباشند.
در سازمانی برای پیادهسازی سیستم ERP کارکنان تخصص لازم را نداشتند. برای این کار کل کار را به شرکتی که در این زمینه فعال بود واگذار شد. این مورد کاملا با فرض اینکه این شرکت کار را به موقع و در محدوده به هدف میرساند توسط اعضای تیم در نظر گرفته شد. در آخر پروژه پیادهسازی ERP با تاخیر زیاد به اتمام رسید که نتیجهای هم که داشت اصلا مطابق چیزی نبود که سازمان درنظر داشت.
با احتیاط پیش بروید
ریسکهای ناشناخته در کمین برنامههای شما هستند. در گذشته برخی فرضیات اساسی که حتی به دقت بررسی نشده بودند را بعنوان فرض اساسی پروژه درنظر میگرفتیم. که یک کار بسیار اشتباه بود و موجب عدم موفقیت پروژهها میشد. پس در نظر داشته باشید باید بسیار محتاط پیش بروید.
برای مقابله با ریسکهای ناشناخته باید ذخیره احتیاطی داشته باشید. همچنین داشتن یک سیستم کنترل تغییرات موثر بسیار حیاتی است. توصیه من این است که در ابتدای پروژه کارگاه ریسک را تشکیل دهید. این کارگاه را با حضور کارفرما، بهرهبرداران، دیسیپلینهای مختلف و ذینفعان موثر در پروژه تشکیل دهید. بهتر است کارگاه ریسک را در فاز اولیه پروژه، وقتی که طرح پیشنهاد میشود تشکیل دهید. این بخاطر این است که در ابتدای پروژه میتوانید ریسکها را با کارفرما و بهرهبردار در میان بگذارید. در مورد فرضیات در نظر گرفته شده نیز با آنها توافق کنید. این برای روشنتر شدن محدوده پروژه به ما کمک میکند. هرچند در این کارگاهها همهی ریسکها شناخته نشده و ریسکهای ناشناختهای همچنان باقی میمانند.
اگر امکان حضور نتیجهی ریسکها در قرارداد ممکن نبود نگران نباشید. این کار بازهم برای شما بسیار مفید است. فایده اول این است برخی از ریسکهای ناشناخته را شناسایی میکنید. فایده مهمتر چیست؟ کارفرما و اعضای تیم نسبت به ریسک شناخت پیدا میکنند و در هنگام روی دادن یک ناشناخته، انعطافپذیری بالایی از خود نشان میدهند. این خود باعث سرعت بخشیدن و کنترل بهتر تغییرات میشود.
هر که ریسکش بیش سودش بیش