درسهای پلاسکو برای مدیران پروژه
۳۰ دی ۱۳۹۵، روزی که شاید مانند حوادث تاریخی دیگری مثل سینما رکس، در یاد مردم ایران باقی خواهد ماند. پلاسکو فروریخت و ایران در ماتم فرورفت. آتشنشانهای فداکار اصلیترین قربانی از دست رفته این حادثه بودند. پلاسکو یکی از ساختمانهای مطرح و قدیمی پایتخت دیگر نیست. ضررهای مالی کلانی را بر کسبه، مردم و دولت به شکل مستقیم و غیرمستقیم وارد کرد. این فاجعه یک اتفاق دراماتیک بود که شاید آثار منفی پنهان آن بسیار بیشتر از کشتهها و ارقام میلیاردی اعلام شده باشد.
حال این حادثه رخ داده، شاید حسرت خوردن بیشتر دردی از ما دوا نکند. باید پلاسکوهای زندگی و کارمان رو شناسایی کنیم تا بتوانیم از بروز همچین فجایایی جلوگیری کنیم. با توجه به اینکه ما با مدیریت پروژه سرو کار داریم، بهتر است از دید خودمان درسهای آموختههای این حادثه را برای کارهای آتی ثبت کنیم.
هزینههای ناچیز مدیریت پروژه در مقابل ضررهای احتمالی هنگفت
بی شک اگر هزینههای تجهیز کردن ساختمان پلاسکو به سیستم ضدحریق را در مقابل ضررهای هزاران میلیادی وارده در نظر بگیریم، بسیار ناچیزند. شاید اگر هر یک از کسبه مبلغ ۵۰۰ هزار تومان برای این کار هزینه میکردند شاید و شاید هنوز کسب و کار خود را از دست نداده بودند. برخی از کارفرماها در پروژهها نیز صرف هزینه برای مدیریت پروژه را امری غیر ضروری و گاها هزینه اضافی میدانند. در حالی که صرف هزینه نه چندان بالا برای مدیریت پروژه میتواند عوایدی چندین برابر برای کارفرما داشته باشد. یادمان باشد، که کسبه پاساژ نیز هزینههای ناچیز تجهیز را غیرضروری میدانستند.
مقاله مرتبط: منافع و مزایای مدیریت پروژه در سازمان را با چه چیزی بسنجیم؟
مدیریت ریسک کشتی نجات
اگر فرض کنیم در پلاسکو مدیریت ریسک صورت میگرفت، ریسکها شناسایی میشدند و استراتژی پاسخ ریسک آنها نیز در نظر گرفته میشد. پس از رخ دادن ریسک سریعا بدون معطلی پاسخ آن اجرا میشد و بسیاری از ضررها رخ نمیداد. حال در پروژه اهمیت مدیریت ریسک بسیار مشخصتر میشود. اگر مدیریت ریسک را در پروژه اجرا کنیم، لیست تمامی ریسکها پروژه را داریم، استراتژی پاسخ به آنها مشخص است، ریسکها طبق برنامه کنترل و بهروز میشوند و … حال انتخاب ماست که مدیریت ریسک را انجام دهیم یا مدیریت بحران!!
مقاله مرتبط: مدیریت ریسکهای ناشناخته
وجود رهبر و یکپارچگی اصل مهم
پس از آنکه حادثه رخ داد، هر یک از افراد و بخشها بدون هماهنگی و به سلیقه خود عمل میکردند. که این عدم هماهنگی و نبود برنامه، کار امدادرسانی و اقدامات جهت کاهش ضررها را بسیار کند کرده بود. گاها مشاهده میشد بخشهای مختلف در تضاد سیاست نیز قرار داشتند. مورد دیگر یک رهبر در این حادثه وجود نداشت که همهی بخشها از وی پیروی کنند. در پروژه نیز در قدم اول باید کلیه بخشهای سازمان و پروژه یکپارچه شوند و همه طبق مسیر توافق شده به سمت هدف حرکت کنند. تیم پروژه تشکیل شود و در جلسهای همهی اعضا نظر خود را بدهند و در مورد رهبر و مدیر پروژه به توافق برسند. سپس به صورت یک تیم و جریان همسو به سمت هدف با تضاد کمتر حرکت کنند.
مقاله مرتبط: جنگهای پروژهای (تعارض در تیم پروژه)
مدیریت دانش ساده ولی حیاتی
پلاسکو و حوادث مانند آن بارها برای ما اتفاق افتاده و شاید در آینده نیز از این دسته حوادث کم نداشته باشیم ولی سؤال اینجا است آیا پس از فروکش کردن جوی که الان راه افتاده آیا اثری از این اتفاق در آینده خواهد بود تا از اتفاقات مشابه جلوگیری کند؟! اگر مدیریت دانش صورت بگیرد و در آینده از این دانش استفاده شود می توانیم از کشور جهان سوم به سمت کشورهای پیشرو حرکت کنیم. در سازمانهای پروژه محور لزوم ثبت دانش و استفاده از آن از نان شب واجبتر است. چون در پروژههایی که انجام میدهیم بسیاری از بخشها شباهت دارند و تجربیات قبلی کلید حل مشکلات است.
مقاله مرتبط: چگونه تنش (استرس) را در پروژههای خود کنترل کنیم؟
علم شوخی یا جدی
شاید یکی از اساسیترین درسهایی که پلاسکو به ما فهماند این است متدهای علمی ثابت شده را جدی بگیریم. اگر علم و دانش موردی را به ما گوشزد میکند آن را پشت گوش نیاندازیم.
کلام آخر، حادثه برای دیگران نیست.
به قلم : مسعود باقری کارشناس ارشد مدیریت پروژه و ساخت
از منظر جدیدی به این بحث پرداخته شده بود و مطالب ارزشمندی بود.
ممنون از شما دوست عزیز
مطلب مفیدی بود ممنون